دختر پاییز

دختر پاییز

هیچ‌حالی را بقایی نیست بی‌صبری مکن
دختر پاییز

دختر پاییز

هیچ‌حالی را بقایی نیست بی‌صبری مکن

دلتنگی

دیشب یک شماره ناشناس زنگ زد. معمولا جواب نمیدم اما چون از روی حواس پرتی شماره اصلیم رو توی یک فرم ثبت کرده بودم با این فکر که شاید از اونجا باشه جواب دادم. تا گفت سلااااام دیدم مسافره. به قدری حرصم گرفت که حد نداره. خیلی وقت پیش هر دو شماره‌اش رو پاک کرده بودم بنا به دلایلی و فقط از طریق دایرکت اینستاگرام با فاصله‌های زیاد گپ مختصری می‌زدیم. بهر روی مجبور شدم با خوشرویی باهاش حرف بزنم. ماجرای این سه چهار هفته رو هم براش تعریف کردم و وقتی گفت برنامه بذاریم گفتم فعلا درگیر این جریان هستم. فقط باید به مری یادآوری کنم جریان دورهمی چند روز دیگه رو  لو نده. هرچند در کل مهم نیست و با کسی حسابی ندارم واقعا.

بعد از تلفنش یاد سخت‌گیری‌های مامانم تو دوران نوجوانی افتادم اینکه چقدر روی تلفنی حرف زدن‌هام حساس بودن و اینکه شماره‌ خونه دست نااهلان نیفته چون اون موقع‌ها کالر آیدی فعال نبود و بازار مزاحمت‌های تلفنی حسابی داغ بود. حتی خودمون با همکلاسیهای اولین دوره دانشگاه هم از این سادیسم فراگیر بی‌نصیب نموندیم.

باز دلم برای مامانم تنگ شد. خیلی دلم سوخت که خیلی وقتا حرف‌هاشو گوش نمیکردم و نمیفهمیدم چی میگه. نمیدونستم یکی از بهترین و فهیم‌ترین مادرهای دنیارو دارم فقط مهربونیش رو با تمام وجود فهمیده بودم. 

امروز سی و دومین سالگرد نامزدی نیلو اینهاست. عجب جشنی بود. همه ذوق‌زده و پر از انرژی. من که هنوز جوجه محسوب میشدم ولی خیلی خوش گذشت. بعدش فوری با خواهر داماد دوست شدم و تا دو سال بعد که عروسی بود من و اون نقش رسانه رو بازی می‌کردیم. صبح بهش زنگ زدم و کلی یاد ایام خوش قدیم کردیم.

کنه اجرای ده روزه داره و من چت واتساپش رو فرستادم تو آرشیو که پیام‌هاش نیاد تو چشمم چون تو مودش نیستم فعلا.

نظرات 2 + ارسال نظر
لیمو چهارشنبه 14 تیر 1402 ساعت 16:07 https://lemonn.blogsky.com/

خوشحالم دوباره مینویسی سپیدارجان. منم خیلی روی شماره همراهم حساسم، با یه حالت خاصی اصلا دوست ندارم توی سایتی چیزی بنویسم یا به کسی بدم. :))

ممنون عزیزم
و میدونیم رو هرچی حساس‌تریم از همونجا ضربه‌ای میخوریم بالاخره یک خاطره هم در این زمینه دارم میگم یک روز

گیل‌پیشی چهارشنبه 14 تیر 1402 ساعت 14:59 http://Www.temmuz.blogsky.com

سلام سپیدار جانم.خوش برگشتی. تلگرام برات پیام گذاشته بودم. دلم برات تنگ شده بود.
ایشالا روزهای آروم و شادی رو پشت سر بذاری.
یاد مادر عزیزت گرامی باشه.

سلام عزیز دلم. قربون محبتت برم دوست بامعرفت من. من هم واقعا دلتنگت بودم خانوم گل. ممنونم از لطفت. پیام میدم حتما عزیزم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.