دختر پاییز

دختر پاییز

هیچ‌حالی را بقایی نیست بی‌صبری مکن
دختر پاییز

دختر پاییز

هیچ‌حالی را بقایی نیست بی‌صبری مکن

خواستن توانستن بود

عصری بعد از صرف چایی زدیم بیرون. کمی راه رفتیم و بعد سر از پارک شهر درآوردیم. خیلی فضا و حال و هواشو دوست دارم. دوباره از اونجا پیاده رفتیم سمت مشکین‌فام و دیدیم جلوی هتل هما خیلی شلوغه رفتیم توی کافه‌اش یه چیزی بخوریم.

تو سالن وصال نمایشگاه مد و لباس بود. از اون کت و مانتوهای سنتی خیلی خوشکل هم داشتن. یه دونه از اونا خریدم و یک تونیک خیلی خوشرنگ و خوش مدل. البته خیلی کوتاهه ولی رنگش همونه که دوست دارم و بهم میاد.

یه قسمت هم اکسسوری بود که یه جفت گوشواره هم از اونجا خریدم. 

زمان زیادی بود تو تجمعات نبودم بنابراین رفتار و پوشش بانوان خیلی توجهم رو جلب کرد اینکه خانمای چادری از کنار خانمای بدون روسری راحت میگذشتن و چیزی نمیگفتن هم نکته جالبی بود البته دلم میسوزه بابت یه چیزایی ولی بهرحال تغییر هرچند اندک اتفاق افتاده.

خلاصه خوش گذشت و تجربه خوبی بود. حالم هم بهتر شد خدا رو شکر.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.