دختر پاییز

دختر پاییز

هیچ‌حالی را بقایی نیست بی‌صبری مکن
دختر پاییز

دختر پاییز

هیچ‌حالی را بقایی نیست بی‌صبری مکن

ترافیک شب عید

دوباره اسفند از راه رسید و دوباره هیاهو و شلوغی و ترافیک و ...

خب منم این حال و هوا رو دوست دارم مشروط به اینکه کار ضروری نداشته باشم و گیر نکنم. همیشه دلم میخواد تو اسفند کار مهمی نداشته باشم ولی برعکس امسال چندتا کار خیلی مهم هست که حتما باید تو همین ماه انجام بدم. دنبال راننده در اختیار میگردم و هنوز مورد خوبی پیدا نکردم. 

رزی جون امروز عصر بهم نوبت داده بود و چون تو اون ساعت جای پارک پیدا نمیشد مجبور شدم با اسنپ برم. چقدرم که بد شده سرویس‌دهی. مدتهاست با اسنپ معمولی تردد نکردم حتما باید گزینه اکوپلاس و بعد هم عجله دارم رو انتخاب کنم بلکه بعد از کلی معطلی قبول کنن. منم به همشون یک میدم مگر اینکه خیلی آدم خوبی باشه و دلم نیاد. تازه امروز برای اولین بار از زمان شیوع کرونا ماسک نزدم یعنی یادم رفت و از شانسم راننده برگشت همش سرفه میکرد. از استرس عضلاتم منقبض شدن. حالا خدا کنه بخیر بگذره.

خلاصه برگشتنی هم برای دو قدم راه معطل شدم و بعد هم ترافیک صنایع. تو ترافیک درست جلوی مدرسه ابتداییم بودیم که الآن دو سه تا دبیرستان شده بس که بزرگ بود. انقدر دلم میخواد برم ببینم چطوری شده. یه بارم چند سال پیشا رفتم در دبیرستانمون چندتا دختر ایستاده بودن بهشون گفتم من ۲۰ سال پیش از این مدرسه دیپلم گرفتم بعد هم اشکم دراومد و کمی براشون تعریف کردم.

روزای مدرسه واقعا خوب بود ولی کاش آدم دوبار زندگی میکرد.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.