قراره برای ناهار مهمون بیاد. اف ۳ مشغول تمیزکاریه چون وسواس تمیزی داره همیشه. یک موزیک لایت آرامشبخش هم گذاشته.
رفتم نشستم رو صندلی راک کنار پنجره ماساژور گردنم رو هم روشن کردم چون این چند وقت بخاطر اوضاع دندون دو تا بالش میگذاشتم زیر سرم حالا گردنم گرفته. ترکیب تکانهای صندلی و ماساژور و مهمتر از همه صدای موزیک، چشمام رو گرم کرد. برای چند دقیقه به خواب عمیقی رفتم.
خواب دیدم نزدیک عیده مامان جانم داشت گندم میریخت توی آب برای سبزه و بابا جانم یک دسته گل نرگس آماده کرده بودن. چقدر خوب بود حتی توی خواب.
دلم براشون تنگ شده. خدا رو شکر همیشه کنارشون بودم به خصوص با بابا جانم چقدر بیرون میرفتیم. روزهای آخر بیهدف دوتایی مینشستیم تو ماشین و میروندم و میروندم بعدش هم یک شامی با هم میخوردیم و برمیگشتیم. یادش بخیر یکبار از کمربندی اکبرآباد رفتم و یکهو از زرقان سر درآوردیم. شد توفیق اجباری چون کلی حلوا ارده و مسقطی و اینا خریدیم.
کاش دنیا اینجوری نبود. از دست دادن نداشت. من که با هر از دست دادنی کلی از خودم رو هم از دست دادم.
چه قشنگ گفته حکیم خیام: "دریاب که عمر رفته را نتوان یافت"
آخه چرا اف۳؟ یاد هواپیما می افتم.
چه خواب خوبی.
عزیزم
آره خواب دلچسبی بود
سلام عمه جان، خدا را شکر که خاطرات خوبی داری عزیزم



دندون درد نشان عفونت دندون هست و حتما باید چرک خشک کن دندون بخوری و بعد بری دنبال درمان، انشاالله همیشه سلامتباشی عمه
سلام عمه خانوم. خیلی ممنونم



بله درسته ولی درگیر دردسرهای بعد از کشیدن بودم
شما هم سالم و در آرامش باشید به امید خدا
سلام پریسا جونم. خوبی؟
دندون درد خیلی اذیتت کرد
ایشالا همیشه سلامت باشی گلم.
واقعا با هر از دست دادنی، انگار جهانت خالی میشه. یادشون گرامی
سلام عزیز مهربون


آره پدیده غریبی شد این ماجرای دندون من
تو هم در پناه خدا شاد و سلامت باشی خواهر جونم