بالاخره به مرحلهای رسیدم که فایده روزانهنویسی رو بهتر و بیشتر درک میکنم. تا قبل از این نگاهم به یادداشتهام در اصل مرور خاطرهها بود و اینکه چه روزی چه کاری کردم ولی اخیرا چیزی که بیشتر برام جالبه حال و هوای روحی و احساسیم هست.
مثلا تو یکی از یادداشتهای تیر ماه چندسال پیش از صفحه چت اسکرین شات گرفتم و زیرش نوشتم بماند برای یادآوری! چون عادت داشتم چتها و پیامکها رو پاک کنم. فقط پیامکهای بانک تو گوشیم بود و مثلا قبوض غار تنهایی ولی چتها رو مگر در موارد خاص، حتما پاک میکردم.
توی اون چت مذکور این جمله برام مهم بوده؛ "گاهی باید کمی دورتر وایسیم تا بتونیم همدیگرو دوست داشته باشیم..."!
عصری که رفته بودم بیرون به اون حرف فکر کردم. یادم افتاد بار اول که خوندمش برام سنگین بود و دیدم هنوز هم نمیتونم درکش کنم. به قول فاضل نظری؛
مگو شرط دوام دوستی دوریست، باورکن
همین یک اشتباه از آشنا بیگانه میسازد
یادم افتاد اون روزها تلاشم رو کردم خیلی بیشتر از آنچه که لازم بود ولی وقتی به اون روز سیاه ختم شد تازه تونستم دور ایستادن رو بپذیرم. دور ایستادنی که از آشنا بیگانه میسازد!
-امشب هوا کمی خنکتر شده خدارو شکر