به یک مرضی هم دچارم که هر وقت با کسی بحث میکنم حتی وقتی صد در صد مطمئنم که مُحق هستم، باز بعدش تا چند وقت وجداندرد میگیرم و تلاش احمقانهای برای رفع و رجوعش حتی شده غیرمستقیم میکنم.
دیشب هم این اتفاق افتاد. مدت طولانی به خاطر رفتار بد و بیمنطق یکی از نزدیکان براش قیافه گرفته بودم و قطع ارتباط. دیروز عصر دیدم سه تا تماس از دست رفته پشت سرهم ازش داشتم. دلشوره گرفتم و زنگ زدم اما ابراز دلتنگی بود بدون ندامت. من هم تحت تأثیر اون دلشوره و اضطراب بهش حمله کردم و ...
حالا با اینکه بیشتر از ۲۴ ساعت ازش گذشته همچنان پس ذهنم درگیر هست و عذاب وجدان دارم. البته اندک روی خوشی در قالب پیامک نشون دادم ولی راحت نیستم اصلا.
من این مشکل رو بصورت حاد دارم و خصوصا در رابطه با خانواده شدت پیدا میکنه. عذاب دهنده ست که حتی حق با خودمه دلم طاقت نمیاره یا حس میکنم نباید بد رفتار میکردم.
دقیقا