بچه که بودم نمیفهمیدم مد چیه! یادمه تو جشن تولد کلاس پنجم حدود سال ۶۵، نیلو عینک گربهای داشت که داییش از بلاد کفر براش فرستاده بود و نگو مد بوده. بعد همه به نوبت با اون عینک عکس گرفتن و خب شد سوژه خنده بزرگسالی:))
یا مثلا اوایل دهه هفتاد مانتو عربی مد شد؛ مانتوهای گشاد و دراز با اِپُل سوپر همراه با جلو موهایی که مثل اوشین کاکل میشد برای زیر مقنعه چونهدار یا مثلا روسری. من هم از اون مانتو داشتم و کنار رنوی نخودی رنگمون باهاش عکس گرفتم کلی هم خوشحال بودم.
دیروز یک آهنگ مربوط به اون موقعها پخش شد، سرژیک میخوند. کلی از تیپش خندیدم؛ جلو موی بلند که رو به بالا سشوار شده با سیبیل و ... یادم افتاد سال ۷۰ نامزدی نیلو، شوهرش که خیلی هم استایلیش بود دقیقا همین شکلی بود و البته اون شال ساتنی که همرنگ پاپیون یا کراوات به کمرشون میبستن.
پسرعمهها هم خودشون رو همین شکلی کردن تا اواخر دهه هفتاد که جناب داماد با جمله: "سیبیل مال جهان سومیهاست!!" سیبیل مبارک رو زدند و پسرعمهها هم نوبتی همین کار رو کردن.
خلاصه دیدم پیروی از مد گاهی وقتها اسباب شرمندگی میشه انگار:))
- امروز خیلی اتفاقی لپتاپ کوچولو رو تو کمد پیدا کردم. گذاشته بودمش این خونه برای مواقع ضروری و به کلی یادم رفته بود اصلا چنین چیزی هم دارم. آوردم زدم به برق و روشنش کردم. روی دسکتاپش یک فایل word بود به نام "حکم"! یادم افتاد سال ۹۷ که اوضاع به هم ریخته بود شبی بعد از نمایشگاه همه اومدیم اینجا و حکم من و پسرم رو با همین لپتاپ کوچولو تایپ کردیم، ریختم روی فلش و فردا تحویل دادم تا برسه به جلسه... عجب روزی بود. یادمه صدای رییس اعظم رو ضبط کردم تا برای رییس بگذارم! چه نادان بودم که فکر میکردم خبر نداره :))
حالا میخوام ببرمش خونه که سر فرصت ببرم ارتقاش بدم اگر بشه. خیلی بامزه هست.
دیروز بعد از رگبار بارون، عجب هوایی شد! رفتم بیرون و کلی نفس عمیق کشیدم و از رنگ و بوی درختها حظ بردم.
و در نهایت آهنگ این روزهام
من دیر رسیدم و نشد کامنت بذارم، هفت سینتون خیلی قشنگ بود
+ اتفاقا دو روز پیش خونه ی خاله کوچیکه داشتیم آلبوم های مراسم نامزدی و عروسیش رو میدیدیم و با دیدن رنگ و مو و آرایش مهمونها برای بار چندم به این نتیجه رسیدیم که مد بعدا پشیمون میکنه آدم رو :)))
ممنونم عزیزم

البته خوبه که میخندیم به هر دلیلی
آره واقعا