چند وقت پیش با تنها عمهای که دارم! حرف میزدیم. صحبت از یک بحث و بگو مگو شد و اینکه یک نفر به کسی که شروع کننده بحث بوده گفته مثل "گاو نُه من شیر ده" نباش!
البته که قبلا هم زیاد این عبارت رو شنیده بودم ولی کنجکاو شدم ریشهیابی کنم که رسیدم به این داستان:
داستانی آوردهاند که زن و شوهر روستایی از دار دنیا گاو بزرگ و شیردهای داشتند که روزی نُه مَن به آنها شیر میداد. (معادل ۴۰ سیر و برابر با ۳ کیلوگرم. البته ممکن است اختلاف داشته باشد) یعنی تقریبا روزی ۲۷ کیلو میشد از آن شیر دوشید.
قطعا این مقدار شیر، کم نبود و برای این زن و شوهر رضایت بخش بود چرا که میتوانستند بخشی از آن را بفروشند یا ماست درست کنند و به هرحال کسب درآمد کنند. اما گاهی وقتها این گاو شیرده که اسباب رضایت آنها را فراهم میکرد، موقع تمام شدن دوشیدنش عصبانی میشد و با پایش کل نُه من شیر را میزد و زمین میریخت!
قطعا در آن لحظه صاحب گاو از دستش ناراحت میشد حتی اگر روزهای قبل نُه من شیر میداده است!
از این ضربالمثل استفاده میکنند که هرگاه خواستی به کسی خوبی کنی حواست به انتهای کار باشد که همه خوبیهایت را اینگونه بر باد ندهی.
داستان جالبی بود. گاهی وقتها، بعضی آدمها تمام خاطرات خوشی که طی سالها برات ساخته بودند رو فقط توی چند ساعت بر باد میدهند و تمام...
سلام پریسای عزیزم. خوبی؟
مفهوم این ضربالمثل رو نمیدونستم. چه حکایت جالبی داشت. ممنون که نوشتی.
سلام خانم گل، خوبم عزیزم
ریشه اکثر ضربالمثلها ماجراهای جالبی هستن