دختر پاییز

دختر پاییز

جز فکر تو در سرم همه عین خطاست
دختر پاییز

دختر پاییز

جز فکر تو در سرم همه عین خطاست

آنچه گذشت...

تعطیلات نوروزی امسال خیلی طولانی بود، انگار کش اومده بود ولی بالاخره تمام شد و از دیروز دوباره رفتیم سر روال عادی برنامه:))

دیروز هم ۱۶ فروردین بود و از قضا شنبه و برای آدم خاطره‌باز و تاریخ‌بازی چون من، دیروز سراسر مرور بود و مرور.

هفته دوم تعطیلات بالاخره با رفیق قدیمی دیداری تازه کردیم. درست روزی که می‌خواستم برم صدرا پیام داد که شیراز هستم و اگر تونستی قرار بگذاریم. این هم‌زمانی رو به فال نیک گرفتم و با هم هماهنگ شدیم برای دیدار توی یکی از کافه‌های صدرا‌. 

من که تا حالا اون‌جا کافه نرفته بودم و جایی رو بلد نبودم ولی خوشبختانه سریع و راحت پیداش کردم و چقدر هم جای دنج و باصفایی بود. 

خلاصه کلی حرف داشتیم از قدیم و منی که این‌همه ادعای حافظه دارم کلی چیزها رو یادم نبود. باز فهمیدم دوست‌های قدیمی واقعا رنگ و بو و حال و هوای دیگری دارند به خصوص که هم‌سن و سال هستیم و با فرهنگ خانوادگی مشترک. هرچند اون سال‌هاست که وابستگیش به خانواده رو به حداقل رسونده ولی من هم‌چنان و روز به روز بیشتر از قبل وابسته هستم.

لابلای به اشتراک گذاری تجربه‌ها، ماجرای هم‌دوره‌ای رو از اول تا شب قبل همون روز که عکس فرستاده بود براش تعریف کردم. هیجان زده شد و گفت به نظرم بهش یک شانس بده!

اون‌شب تا صبح ذهنم مشغول این حرفش شد ولی بعد یادم افتاد شانس دادن برای کسی هست که به دنبال رابطه باشه ولی من واقعا نیستم. من هنوز با خاطره‌ها و فکر کردن به اونی که دزدکی گوشه قلبم جا خوش کرده حالم خوب میشه :)

- افتادم تو دام چت GPT و انیمه سازی و گپ زدن. باحال‌تر از چیزی بود که فکر می‌کردم.

- موهام خیلییی بلند شده. تصمیم داشتم بعد از تولدم نهایتا تا آخر آذر کوتاه کنم. بعد فکری به سرم زد و مهلت رو تا عید تمدید کردم ولی موضوع جشن عروسی پیش اومد و مجبورم یکی دو ماه دیگه تحمل کنم.

- ۶ روز دیگه هشتمین سالگرد پر کشیدن آرمین هست و طبق معمول این روزها یادش پررنگ‌تر شده. دو سه روز پیش عکس‌ها رو نگاه کردم و دلم براش تنگ شد. چه رفیق خوبی بود و چقدر حیف شد که رفت... یادش بخیر.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد