دختر پاییز

دختر پاییز

هیچ‌حالی را بقایی نیست بی‌صبری مکن
دختر پاییز

دختر پاییز

هیچ‌حالی را بقایی نیست بی‌صبری مکن

من و تلگرام

امروز یک پیام تلگرامی به هر دوتا خطم اومد که درخواست انتقال وجه کرده بود. اول که اعلانش اومد رو صفحه اسم یکی از همکارهای موجهم بود و میخواستم منتقل کنم بعد که باز کردم دیدم از طرف همکار سال‌های اول هست که از قضا فامیلاشون یکیه و بعد از اون هم پیامک اومد و وضعیت واتساپ گذاشت که تلگرامم هک‌ شده و ظاهرا موضوع کلاهبرداری بوده.

الآن گفتم تا اثر مسکن نرفته و درد دندونم باز شروع نشده تلگرامو بررسی کنم. وسطاش رفتم تو چت یکی از بهترین همکارهای سابق. کلی سابقه گفت و گو و مسخره‌بازی داشتیم یادش بخیر. بعد وسط چت‌ها، ۲۹ اسفند ۹۶ یک مطلبی فرستاده بود با این تیتر: "چگونه با رییس پرخاشگر برخورد کنیم" خیلی مطلب جالبی بوده بعد من زیرش نوشتم: "این فقط راجع به رییس پرخاشگر بود در حالی که بعضی رییسا به چندین هنر آراسته‌اند"

یادم افتاد چقدر در کنار روابط صمیمانه، پشت سر رییس می‌گفتیم و می‌خندیدیم. باز یادم افتاد به روزی که تو اتاق مسئول دفتر رییس که اون‌جا حضور نداشت نشسته بودیم و براش غیبت‌پارتی مفصلی گرفته بودیم. حسابی چونه‌هامون گرم شده بود که صدای "زنگ احضار"!! از اتاق رییس اومد و همه با این‌که مطمئن بودیم نیستش از ترس داشتیم می‌مردیم. آخرشم مسئول دفتر شهامت به خرج داد و رفت تو اتاق که معلوم شد زنگ اتصالی کرده بوده:))

خلاصه در کنار فضای دیوانه و نامتعارفی که محل کارمون داشت، با اکیپ خودمون انصافا خیلی خوش بودیم و حال می‌کردیم.

- حادثه امروز چه وحشتناک و غم‌انگیز بود:( خدایا خودت رحم کن.

نظرات 1 + ارسال نظر
لیمو دوشنبه 18 دی 1402 ساعت 10:30 https://lemonn.blogsky.com

من ولی حتی چتهای شوخی و خنده قدیمی رو هم بخونم غصه م میگیره :)

من هم قبلا مثل تو بودم. دلم می‌سوخت برای خوشی‌هایی که دیگه تکرار نمیشن به هر دلیل. الآن اما اونطوری نیستم دیگه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.